دهی است از دهستان سارال بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج که در 12000گزی باختر دیواندره و 4000گزی شیخ صدر واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 130 تن است. آب آنجا از رود خانه قزل تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سارال بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج که در 12000گزی باختر دیواندره و 4000گزی شیخ صدر واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 130 تن است. آب آنجا از رود خانه قزل تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه که در 11500گزی شمال خاوری هشتیان و 4هزارگزی شمال ارابه رو منگول به هشتیان واقع شده است. هوای آن سرد و دارای 147 تن سکنه است. آب آنجا از نهر غازان تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه که در 11500گزی شمال خاوری هشتیان و 4هزارگزی شمال ارابه رو منگول به هشتیان واقع شده است. هوای آن سرد و دارای 147 تن سکنه است. آب آنجا از نهر غازان تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع در 27هزارگزی جنوب اردل، متصل به راه مالرو شلیل به دوپلان. هوای آن معتدل است و 93 تن سکنه دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع در 27هزارگزی جنوب اردل، متصل به راه مالرو شلیل به دوپلان. هوای آن معتدل است و 93 تن سکنه دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 18هزارگزی جنوب باختری داران. دارای 189 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و قنات و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 18هزارگزی جنوب باختری داران. دارای 189 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و قنات و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار که در 24 هزارگزی شمال باختری رودبار و 10 هزارگزی رستم آباد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 136 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه سیاه رود. محصولش برنج و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و مکاری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار که در 24 هزارگزی شمال باختری رودبار و 10 هزارگزی رستم آباد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 136 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه سیاه رود. محصولش برنج و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و مکاری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 63هزارگزی باختر مهاباد و 9هزارگزی باختر راه شوسۀ خانه به نقده. هوای آن سرد ودارای 156 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه لاوین تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 63هزارگزی باختر مهاباد و 9هزارگزی باختر راه شوسۀ خانه به نقده. هوای آن سرد ودارای 156 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه لاوین تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو که در 16500 گزی باختر پلدشت و 3500 گزی شمال شوسۀ پلدشت به ماکو واقع شده است. هوای آن مالاریایی و سکنه اش 34 تن است. آب آن از ساری سو تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی آنان جاجیم بافی. راه آن مالرو است. ده قشلاق ایل میلان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو که در 16500 گزی باختر پلدشت و 3500 گزی شمال شوسۀ پلدشت به ماکو واقع شده است. هوای آن مالاریایی و سکنه اش 34 تن است. آب آن از ساری سو تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی آنان جاجیم بافی. راه آن مالرو است. ده قشلاق ایل میلان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 32000گزی جنوب خاوری کرمانشاه، کنار رود خانه قره سو و دامنۀ کناررودواقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 100 تن است. آب آنجا از آب درۀ محلی و قره سو تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 32000گزی جنوب خاوری کرمانشاه، کنار رود خانه قره سو و دامنۀ کناررودواقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 100 تن است. آب آنجا از آب درۀ محلی و قره سو تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دارندۀ گله. آنکه گله را محافظت کند: گله دار و چوپان همه کشته شد سر بخت ایرانیان گشته شد. فردوسی. آنکه گوسفندها را نگاهداری کند بمنظور پرورش و ازدیاد. نگاهبان گله. و رجوع به گله داری شود: گله دار اسبان من پیش توست خداوند اسبان بتن خویش توست. فردوسی. گله دار اسبان افراسیاب به بیشه درون سر نهاده به خواب. فردوسی. گله داران بجستند و جان را گرفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 262). گروهی از گله داران در میان رود غزنین فرودآمده و گاوان بدانجا بداشته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261)
دارندۀ گله. آنکه گله را محافظت کند: گله دار و چوپان همه کشته شد سر بخت ایرانیان گشته شد. فردوسی. آنکه گوسفندها را نگاهداری کند بمنظور پرورش و ازدیاد. نگاهبان گله. و رجوع به گله داری شود: گله دار اسبان من پیش توست خداوند اسبان بتن خویش توست. فردوسی. گله دار اسبان افراسیاب به بیشه درون سر نهاده به خواب. فردوسی. گله داران بجستند و جان را گرفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 262). گروهی از گله داران در میان رود غزنین فرودآمده و گاوان بدانجا بداشته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261)
همان گل سرخ است. (آنندراج). گل آتشی از اسفرمهاست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : روزی تو به جنگ شوی روی تیغ تو باغی کند پر از گل سوری و ارغوان. فرخی. تاجی از ورد بافته با گل سوری بیاراسته برسر نهاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394). بهر صبوح از درم مست درآمد نگار غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار. خاقانی. ماه را در نقاب کافوری بسته چون در چمن گل سوری. نظامی. جز خط دلاویز تو بر طرف بناگوش سبزه نشنیدم که دمد بر گل سوری. سعدی (خواتیم). غنچۀ گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد. حافظ. رجوع به گل آتشی و گل سرخ شود
همان گل سرخ است. (آنندراج). گل آتشی از اسفرمهاست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : روزی تو به جنگ شوی روی تیغ تو باغی کند پر از گل سوری و ارغوان. فرخی. تاجی از ورد بافته با گل سوری بیاراسته برسر نهاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394). بهر صبوح از درم مست درآمد نگار غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار. خاقانی. ماه را در نقاب کافوری بسته چون در چمن گل سوری. نظامی. جز خط دلاویز تو بر طرف بناگوش سبزه نشنیدم که دمد بر گل سوری. سعدی (خواتیم). غنچۀ گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد. حافظ. رجوع به گل آتشی و گل سرخ شود
نام یکی از دهستانهای نه گانه بخش کنگان شهرستان بوشهر که حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال به دهستان علامرودشت، از جنوب به دهستانهای ثلاث و مالکی و آل حرم و تمیمی، از باختر به دهستانهای جم و ثلاث و از خاور به دهستانهای وراوی و علامرودشت. این دهستان تقریباً در خاور بخش واقع گردیده و هوای آن گرم مالاریایی و آب مشروب و زراعتی آن از چاه و قنات است. محصولات آنجا عبارتند از غلات، خرما، پیاز و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. این دهستان از 26 آبادی تشکیل شده و مرکز آن قریۀ گله دار است. ساکنان دهستان در حدود 3900 تن میباشند. قرای مهم آن عبارتند: ازفال، دارالمیزان، مهر، ده نو، اسیر و ارودان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و در فارسنامه ناصری چنین آمده است: در قدیم آنرابلوک فال میگفتند از گرمسیرات فارس در جنوبی شیراز است. درازای آن از ده شیخ تا قریۀ پس رودک سی وچهار فرسخ. پهنای آن از دو فرسخ و نیم نگذرد. محدود است ازجانب مشرق و شمال به نواحی لارستان و بلوک علامرودشت و بلوک اسیر و از طرف مغرب به نواحی لارستان و بلوک علامرودشت و بلوک اسیر و از طرف مغرب به نواحی دشتی و بلوک کنگان و از سمت جنوب به بلوک سالکی. بیشتر کشت و زرع و نخلستان این بلوک دیمی است و بعض از دهات آن از آب چشمه و قنات زراعت کنند. محصولش گندم و جو و تنباکوی این بلوک بعد از تنباکوی لارستان از همه جای فارس بهتر است و بیشتر آنرا از آب گاوچاه بعمل آورندو آبهای جاری و آب چاه این بلوک اندک شور و ناگوار است و معیشت اهالی آن از آب باران که در برکه ها جمع شود باشد و مردمان فرومایه به آب چاه و جاری گذران کنند و شکار این بلوک بز و پازن و آهو و کبک و تیهو ومرغ کبک انجیر و کبوتر و بلدرچین و دراج و در زمستان هوبره و چاخرق است. از نواحی گله دار تا دریای فارس از پنج فرسخ نگذرد و در قدیم نام این نواحی بلوک فال بود که در اصل پال است و قصبۀ آنرا نیز فال می گفتند و اکنون از آن قصبه دهی در میانه خرابه ها باقی است و آنرا نیز فال گویند و علما و بزرگان از این قصبه برخاسته اند... (فارسنامۀ ناصری گفتار دوم ص 258)
نام یکی از دهستانهای نه گانه بخش کنگان شهرستان بوشهر که حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال به دهستان علامرودشت، از جنوب به دهستانهای ثلاث و مالکی و آل حرم و تمیمی، از باختر به دهستانهای جم و ثلاث و از خاور به دهستانهای وراوی و علامرودشت. این دهستان تقریباً در خاور بخش واقع گردیده و هوای آن گرم مالاریایی و آب مشروب و زراعتی آن از چاه و قنات است. محصولات آنجا عبارتند از غلات، خرما، پیاز و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. این دهستان از 26 آبادی تشکیل شده و مرکز آن قریۀ گله دار است. ساکنان دهستان در حدود 3900 تن میباشند. قرای مهم آن عبارتند: ازفال، دارالمیزان، مهر، ده نو، اسیر و ارودان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و در فارسنامه ناصری چنین آمده است: در قدیم آنرابلوک فال میگفتند از گرمسیرات فارس در جنوبی شیراز است. درازای آن از ده شیخ تا قریۀ پس رودک سی وچهار فرسخ. پهنای آن از دو فرسخ و نیم نگذرد. محدود است ازجانب مشرق و شمال به نواحی لارستان و بلوک علامرودشت و بلوک اسیر و از طرف مغرب به نواحی لارستان و بلوک علامرودشت و بلوک اسیر و از طرف مغرب به نواحی دشتی و بلوک کنگان و از سمت جنوب به بلوک سالکی. بیشتر کشت و زرع و نخلستان این بلوک دیمی است و بعض از دهات آن از آب چشمه و قنات زراعت کنند. محصولش گندم و جو و تنباکوی این بلوک بعد از تنباکوی لارستان از همه جای فارس بهتر است و بیشتر آنرا از آب گاوچاه بعمل آورندو آبهای جاری و آب چاه این بلوک اندک شور و ناگوار است و معیشت اهالی آن از آب باران که در برکه ها جمع شود باشد و مردمان فرومایه به آب چاه و جاری گذران کنند و شکار این بلوک بز و پازن و آهو و کبک و تیهو ومرغ کبک انجیر و کبوتر و بلدرچین و دراج و در زمستان هوبره و چاخرق است. از نواحی گله دار تا دریای فارس از پنج فرسخ نگذرد و در قدیم نام این نواحی بلوک فال بود که در اصل پال است و قصبۀ آنرا نیز فال می گفتند و اکنون از آن قصبه دهی در میانه خرابه ها باقی است و آنرا نیز فال گویند و علما و بزرگان از این قصبه برخاسته اند... (فارسنامۀ ناصری گفتار دوم ص 258)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان که در 12هزارگزی شمال باختری بهبهان و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به اهواز واقع شده است. هوای آن گرم و سکنۀ آن 220 تن است. آب آنجا از رودخانه و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، کنجد، برنج، حبوبات، پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایرن ج 6)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان که در 12هزارگزی شمال باختری بهبهان و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به اهواز واقع شده است. هوای آن گرم و سکنۀ آن 220 تن است. آب آنجا از رودخانه و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، کنجد، برنج، حبوبات، پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایرن ج 6)
دهی است از دهستان ززوماهروبخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 70هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 29هزارگزی جنوب خاور راه شوسۀ ازنا به درود واقع شده است، هوای آن معتدل و سکنۀ آن 257 تن است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان ززوماهروبخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 70هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 29هزارگزی جنوب خاور راه شوسۀ ازنا به درود واقع شده است، هوای آن معتدل و سکنۀ آن 257 تن است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 2500گزی شمال خاوری ساری واقعشده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 365 تن است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج، توتون، سیگار، پنبه، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 2500گزی شمال خاوری ساری واقعشده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 365 تن است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج، توتون، سیگار، پنبه، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)